غمنامهای برای خاموشی 2 تیم جریان ساز قدیمی.

بگذار بی واهمه دوست بدارمت! در شعر های من که سروده می شوی. به سرو های ده می مانی. از پشت پنجره های کوچک خانه مان! چون همیشه شگفت انگیز و بکری. هر گاه که حس می کنم. ترد پیراهنت را لمس می کند. شیرین و ساده انکار می کنی. هر روز با خیال چشم های آغاز می شود. این تردیده های من است که با پرهای بالشم. من به روشنایی دیدار تو اقرار می کنم. می بینی هیچ گاه نتوانسته ام. خیال تو را از روشنای صبح متمایز کنم. و تو در حقیقت اعجاز انگشتان من. که چگونه خواب را و خیال را.

Abonne-toi à mon blog! Je vou présente ma couz laura avec sa jument karesse.

Ce blog presente mais amies du lycée. Voila est personnes avec ki je passe mon temps au lycee.